سلام
مطلبتونو خوندم جالب بود
موفق باشي
امشب شده ام مست که مستانه بگريم بگذار شبي گوشه ي ميخانه بگريم افسانه ي دل قصه ي پر رنج و ملاليست بگذار بر اين قصه و افسانه بگريم زان آمده ام مست در اين ميکده که امشب بر قهقه ي اين ساغر و پيمانه بگريم
سلام انگاز از ته دل من گفتي منهم خيلي سخته حتي خاطرات بدشو فراموش كنم
همه ميگن بايد صبر كني حتي براي زندگي دوباره هم حتما بايد فراموش كني اورفت و براحتي فراموشم كرد چرا من نتوانم
با سلام خدمت دوست خوبم
پرچين خيال را گشوده ام و به انتظار نظر شما
پست قبلي شما را با تصاوير زيبايش پسنديدم.
اين پست احتياج به ويرايش زيادي دارد اما باز هم زيباست.
ارادتمند
هر چه بيشتر سعي كني كسي رو فراموش كني كمتر موفق ميشي . اصلا بعضيها تا آخر عمر از ذهن آدم بيرون ميرن .
مرسي سر زدي وبلاگم . باز هم بياي خوشحال ميشم .
تكيه گاهم اگر امشب لرزيد،
بايدم دست به ديوارگرفت.
با نفس هاي شبم پيوندي است:
قصه ام ديگر زنگار گرفت
سلام اپم بهم سربزنو برام حتما نظر بذار.
اگر روزي مقدر شد که با اشکت وضو سازم/خدا داند که با چشمت هزاران قبله ميسازم
پس خدا چي ها؟؟؟عزيز دلمي!
طرح وبلاگتان و آهنگ زمينه هم مانند متن خوبتان زيبا هستند
فقط كاش اشاره مي كرديد كه اين آهنگ زيبا را آقاي علي لهراسبي خوانده اند ملودي آن برگرفته از يك قطعه ي يوناني است كه بهروز صفاريان آن را تنظيم كرده و ترانه ي آن را محسن يگانه ساخته:
اين گريه نيست اين سهمم از درده سهمه من از بغض نگاه توخواستم بيام اما ديگه دورم ؛ از تو و قلب بي گناه توخيلي پشيمونم حلالم کن با عشق تو بدجوري تا کردمخيلي واسه جبرانشون ديره اين حقمه خيلي خطا کردمسزامه ...اين تنهايي سزامه... که تک تک لحظه هامو تنها سر کنمسزامه... اين تنهايي سزامه... که پيش چشم تو همه ي خاطراتمونو يکجا پر پر کنم