RSS " />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در حصار تیرگی

به حرمت باران چشمهایم را ببخش

که دیگر کسی

تکه اشکی حتی

به یتیمی چشمهایم نمی بخشد

" align=center>

+نوشته شده در دوشنبه 88 فروردین 10 ساعت 6:16 عصر توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()

در هجای رفتنت

دل به هیچ واژه ای نبسته ام

باز هم فقط تویی

که می پرستمت

گر چه در مرور خاطرات تو

حسی از حظور ناب دوست داشتن

در خطوط قلب آسمانیت ندیده ام

ولی من از

عاشقانه های بودنت

باوری نخواستم

غیر مهربانی قشنگ چشم های تو

خنده ی نگاه آشنای تو . . .



+نوشته شده در شنبه 87 بهمن 5 ساعت 12:25 صبح توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()

توبه کرده ای ؟؟؟

نه ،اشتباه کرده ای

عشق در گریز خوب و بد

معنی قشنگ بودن است

و تو رفیق نیمه راه من !

تمام آنچه خواستی شدم

ببین ، هنوز راه را نبسته اند

یا برو یا بمان

بمان و آنچه را خراب کرده ای بساز

انتخاب بودن و نبودن با خودت !!!1



+نوشته شده در شنبه 87 بهمن 5 ساعت 12:19 صبح توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()

آی ای غریبه!

ای قشتگ خواستن

باورم نمیشود که رفته ای

بدون آنکه چشمهای خیس و خسته ی مرا

که زاهدانه

در حضور چشمهای تو

گناه کرده بود

دیده باشی

ای همیشه خواندنی

رفته ای

و عهدهای بسته را شکسته ای

نازنین شعرهای خوانده و نخوانده ام

برق عاشقانه ی نگاه من برای تو

بهانه بود !

از حریم خلوتم

پا کشیده ای

بریده ای

به من نگو

از حروف نام تو

ساده بگذرم

که من

جز قشنگ نام تو

حرف دیگری نخوانده ام !



+نوشته شده در دوشنبه 87 دی 30 ساعت 10:50 صبح توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()

lلحظه آبی عشقتو همچنان دور می شوی

و من می پذیزم که از تقدیر من

فرسنگ ها ، فاصله داری !!!!



+نوشته شده در شنبه 87 آذر 2 ساعت 9:23 صبح توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()

<   <<   6   7   8   9   10      >