RSS " />
به حرمت باران چشمهایم را ببخش که دیگر کسی تکه اشکی حتی به یتیمی چشمهایم نمی بخشد
در هجای رفتنت دل به هیچ واژه ای نبسته ام باز هم فقط تویی که می پرستمت گر چه در مرور خاطرات تو حسی از حظور ناب دوست داشتن در خطوط قلب آسمانیت ندیده ام ولی من از عاشقانه های بودنت باوری نخواستم غیر مهربانی قشنگ چشم های تو خنده ی نگاه آشنای تو . . .
توبه کرده ای ؟؟؟ نه ،اشتباه کرده ای عشق در گریز خوب و بد معنی قشنگ بودن است و تو رفیق نیمه راه من ! تمام آنچه خواستی شدم ببین ، هنوز راه را نبسته اند یا برو یا بمان بمان و آنچه را خراب کرده ای بساز انتخاب بودن و نبودن با خودت !!!1
آی ای غریبه! ای قشتگ خواستن باورم نمیشود که رفته ای بدون آنکه چشمهای خیس و خسته ی مرا که زاهدانه در حضور چشمهای تو گناه کرده بود دیده باشی ای همیشه خواندنی رفته ای و عهدهای بسته را شکسته ای نازنین شعرهای خوانده و نخوانده ام برق عاشقانه ی نگاه من برای تو بهانه بود ! از حریم خلوتم پا کشیده ای بریده ای به من نگو از حروف نام تو ساده بگذرم که من جز قشنگ نام تو حرف دیگری نخوانده ام ! |
درباره وبلاگ
خانه
|