RSS " />
یکی بود و هنوز هم هست . با جراتی باور نکردنی پشت میکنم به تمامی آنهاییی که خواسته و نا خواسته در این حصار تیرگی کنارم بوده اند و بلند فریاد میزنم : ای آدم های به ظاهر آشنا ، من تنها نیستم و تنها نخواهم ماند. توئی که مرا متهم نموده ای ، تظاهر با من غریبه است و برای تو تمامی زندگیت. نه میدانم کیستی و نه حتی برای شناختنت کنجکاو . از هر جا که آمده ای برو ، در این خانه جای برای تو نیست نه تو از جنس ما و نه از جنس ترانه ای و ما با حضورت غریبه ایم . تنهایی نداشته ام را به رخ لحظه هایی هیچ کس نمی کشم که من با داشتن عزیزی به وسعت آسمان با این واژه غریبه ام . غریبه ی دیروز و امروز و فردا مرا با تو هیچ انس الفتی نه بوده و نخواهد بود . مرا به یاد نیاور و سقف اعتماد عزیزم را به بهانه هیچ فرو مریز . سنگ در برکه می اندازی و می پنداری ، با همین سنگ زدن ماه به هم میریزد کی توان با زدن سنگ مکرر در آب ، ماه را از خاطره آب گرفت
|
درباره وبلاگ
خانه
|