• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : عشق
  • نظرات : 24 خصوصي ، 91 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + بي تي ام 

    ازعشق

    چه گويم

    اگر گويم زبان سوزد

    اگر نگويم مغز استخوان سوزد

    + بي ‏تي ام 

    پريدن از قالب اين تن به اوج

    اوج مافوق تصور

    وجه خدا ديدن جرأت ميخواد

    اکنون من به نقطه آخر يا همان نقطه اول پرش است رسيده ام

    هرچه ميخواهيد بپرسيد

    فاصله ام تا اوج ،اوج انسان بودن به حدي نزديک است

    که در وهم هم نميگنجد

    کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

    براي پرش فقط لازم است بگويم

    عشق عشق عشق

    وبعد از آن ازاين قالب مردار تن بيرون بپرم

    + بي تي ام 


    رهايي چقدر وسوسه انگيز است

    رهايي از قالب تن

    رهايي از دلمردگي

    رهايي از قيود روزمره

    رهايي از رنج دائم

    رهايي دامي براي خلاصي

    رهايي آرزوي يک معلول براي جدايي از قيد تن

    رهايي صحبت هر عاشق دلخسته

    رهايي راهي براي خلاصي

    رهايي فريادي در سکوت

    رهايي به اوج رسيدن

    رهايي رسيدن جزء به کل

    رهايي دور است اما ميرسم

    تا رهايي از اين قالب مردار چند قدمي نمانده

    چند بار ديگر عشق را صدا کنم رها خواهم شد

    قطرات اشک امان رهايي را بريده

    نفس در سينه حبس گشته

    رهايي آخرين فرصت

    رهايي جدايي از تمام غمها

    رهايي يعني عشق

    عشق به خلاصي از اين تن به شوقم مي آورد

    بالاخره رها ميشوم

    با شوق به ديدار

    انگار وقت رهايي را اعلام کرده بودنند ومن خواب بودم

    اي لعنت به اين تن خواب آلود

    اي تن تا کجا بايد تورا به دنبال خودم بکشم

    + بي تي ام 

    تمام لحظه هايم پرشده با عشق

    انگار دارم از طرف معشوق کشيده ميشوم

    هيچ کس هم نمي تواند کمکم کند

    ماه عشق بازي با معشوق کل حضرت پروردگار ماه خم شدن عاشقان در برابر معشوق به تمامي عاشقان خسته دل مبارک باد

    در لحظات شيرين صحبت با خدا ما را هم فراموش نکنيد

    عشق غريب است مثل روزگار ..............

    پررواز پرنده در اسمان که آزاد باشد عشق است ........

    و نگاه پرنده در قفس به پرواز عشق است .....


    تا زعشق گفتم لبم سوخت

    شعله بر جان خرابم بفتاد

    پس دگر هيچ نگويم من زعشق

    تاکه اين قالب مردار به سراي دگرم بفتاد

    اي عشق عزيز هر چه هستي من بنده ي درگاه تو هستم

    تا يک قدمي به مرگ مانده اي عشق هوا خواه تو هستم

    + بي تي ام 

    هرچقدر از عشق بنويسم کمه

    ياران همه رفتند وامانده ام من

    از کاروان عشق جامانده ام من

    شهدا هفت شهر عشق را طي کردند ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم

    جويند همه هلال و من ابرويت / گيرند همه روزه و من گيسويت
    از جمله دوازده ماه تمام / يک ماه مبارک است ، آن هم رويت
    فرا رسيدن ماه مبارک رمضان برشما مبارک باد
    [گل]
    + بي تي ام 

    عشق يعني سرچشمه هستي

    عشق يعني يار آتش ققنوس

    عشق يعني همدم پروانه آتش گرفته

    عشق يعني کم کننده فاصله ها

    عشق يعني چراغ شبهاي دلمردگي

    عشق يعني محرک حرکتهاي پر خطر

    عشق يعني از بين برنده خستگي

    عشق يعني داغ ترين کوره عالم

    عشق يعني همدم ابدي

    عشق يعني نازکترين پرده

    عشق يعني بيننده بدون چشم

    عشق يعني پاره کننده رابطه ها

    عشق يعني اول گرفتاري

    عشق يعني اول بلا

    عشق يعني حرکت دهنده به سوي خود

    عشق يعني والاترين کلام

    عشق يعني بزرگترين صفت خدا

    عشق يعني خارج از فيزيک

    عشق يعني متافيزيک

    عشق يعني سريعترين کاتاليزور

    عشق يعني رسوب ته دل

    عشق يعني پر کننده فاصله ها

    عشق يعني چاشني محبت

    عشق سوزنده نه کشنده

    عشق يعني جاذبه مافوق تصور

    ع=علاقه

    ش=شديد

    ق=قلبي

    ع ش ق =علاقه شديد قلبي

    عشق نه سوزنده نه کشنده ذوب کننده

    با عشق اما بي عشق هرگز

    + صورت زخمي 

    بببين عزيزم خيلي ناراحتم که باز مزاحمت ميشم با کماله تاسف بازم اپ کردم و تو رو هم به زحمت ميندازم ببخشين ديگه
    + حامد 
    تو را من زهر شيرين خوانم اي عشق
    که نامي خوشتر از اينت ندانم
    وگر هر لحظه رنگي تازه گيري
    به غير از زهر شيرينت نخوانم

    مثل هميشه ساده و دلنشين بود


    s

    سلام اپم بيا ممنون

    + بي تي ام 


    سلام

    هرچه ميخواهم زبان را در کام نگه دارم نميتوانم

    عجب جذبه اي دارد عشق مخلص کلام را از زبان عاشق کل ميگويم

    ------------------------------------------------------------

    اگر تو عاشق عشقي وعشق را جويا

    خنجر تيز و ببر گلوي حيا

    بدانک سد عظيم است در روش ناموس

    حديث بي غرض است اين قبول کن به صفا

    هزار گونه جنون از چه کرد آن مجنون

    هزار شيد برآورد آن گزين شيدا

    گهي قبايش در يد وگهي به کوه دو يد

    گهي ززهر چشيد وگهي گزيد فنا

    چوعنکبوت چنان صيد زفت گرفت

    ببين چه صيد کند دام ربي الاعلي

    چوعشق چهره ليلي بدان ارزيد

    چگونه باشد اسري به عبده ليلا

    نديده اي تو دواوين ويسه و رامين

    نخوانده اي تو حکايات وامق و عذرا

    تو جامه گرد کني تا ز آب تر نشود

    هزار غوطه ترا خورد نيست در دريا

    طريق عشق همه مستي آمدو پستي

    که سيل پست رود کي رود بالا

    ميان حلقه عشاق چو نگين باشي

    اگر تو حلق به گوش تکيني اي مولا

    چنانک حلقه به گوش است روح را اعضا

    بيا بگو چه زيان کرد خاک از اين پيوند

    چه لطفها که نکردست عقل با اجزا

    دهل به زير گليم نشايد اي پسر نشايد زد

    علم بزن چو دليران ميانه صحرا

    به گوش جان بشنو از غريو مشتاقان

    هزار غلغله درجو گنبد خضرا

    چو بر گشايد بند قبا زمستي عشق

    تو هاي وهوي ملک بين وحيرت حورا

    چه اضطراب که بالا و زير عالم راست

    ز عشق کو ست منزه ز ز ير واز بالا

    چو آفتاب بر آمد کجا بماند شب

    رسيد جيش عنايت کجا بماند عنا

    خموش کردم اي جان جان جان تو بگو

    که ذره ذره زعشق رخ تو شد گويا

    "ديوان شمس تبريزي 213"

    از عشق نديدم سخني خوشتر وز راه عاشقي نديدم راهي سخت تر

    اما راهي را که باعقل هفتاد سال ميتوان پيمود با عشق يک روزه ميتوان رفت

    + بي تي ام 

    سلام

    به خدا رسيدن سخت نيست

    بي خدا ماندن سخت است

    ازخدا دور ماندن کشنده است

    ميخواهم فرياد بزنم

    خداااااااااااااااااااااااا

    من تورادوست دارم اما ناتوانم قدرتم بده هدايتم کن

    خدا من عاشقت شدم

    فرق عاشق با عاقل در نوع نگرش به دنياست

    عاقل براساس روابط علت ومعلولي همه چيز را مي سنجد اما عاشق با رجوع به دلش که سراچه ظهور الطاف خداست به همه چيز نگاه مي کند

    اگر عاقلي عشق کشندس براي عاشق نه

    اگر عاقلي در اين وادي ميا نمتواني بنوشي از آب چشمه بقا

     <      1   2   3   4   5    >>    >