• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : عشق
  • نظرات : 24 خصوصي ، 91 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7      >
     


    نوازشم کن
    نترس
    تنهاييم واگير ندارد

    سلام

    وبت عاليه

    مطالبت از اون عالي تو

    ممنون که بهم سر زدي

    بازم سر بزن چون اپم


    سلام منم براي همين نميزارم بهم ظلم بشه حرفه تو درسته من از کسايي مينالم که گرسنگي ميبکشن و ناراحت نيستن خاک برسرها من تنهايي دستم کجا بنده راستي منو لينک نکردي؟

    سلام اپم بيا

    زيبا بود منتظرت هستم...

    كشندكي شاعرانه كشنده تر است! چقدر تلخ!


    سلام منو لينک نکردي شبها راحت ميخوابي؟به اسم صورت زخمي بلينک
    اين اب مرا سيراب نمبکند
    .....
    [گل]

    چه تصوير بي نظيري..


    سلام بيتاي عزيز

    به روزم
    با احترام دعوتيد.

    + بي تي ام 

    سلام

    به نظر من پست زيبايي است

    از عشق گفتن کار هر نا پخته در کوره امتحان نيست

    عشق يعني جذبه شديد دروني بدون اختيار

    اگر کسي اختيار عشق را در دست بگيرد ميشود عاشق

    والا معشوق فراوان است

    همه از مجنون ميگويند نه از ليلي

    مجنون کم است ليلي فراوان

    گر بر سر نفس خود اميري مردي

    مردي نبود فتاده را پاي زدن

    گر دست فتاده اي بگيري مردي

    گرفتن دست فتاده بجز عشق به خالق مقدر نمي گردد

    ما بايد در عشق چنان پيشرويم که عاشق خداوند گرديم وهرچه آفريدگار ميخواهد انجام دهيم

    آنوقت ميتوان از چشمه آب بقا نوش جان کنيم

    الهي قسمت همه بفرما مارا هم بي نصيب مگردان

    + بي تي ام 


    سلام

    کي گفته که زن بايد له بشه من دهانش را خورد ميکنم هرگز رحمي که ازآن متولد شده اي فراموش نکن

    هرگز مرد توان حمل بار نه ماه فرزند را نداشته وندارد

    واجراين زحمت در اين دنيا وآن دنيا بي مزد نميماند

    گل بي خار مادر

    صبور واستوار مادر

    درد آشناي درد دار مادر

    مادر مادر مادر تا آخر عمر هم بگويم کم است

    حال ميخواهد قوانين به نفع يا ضرر باشد

    جنات که جاي ما در آن است در زير قدوم مادران است

    از همه مادران عزيز معذرت ميخواهم

    من در سر سفره مادرم بزرگ شدم

    توان تحمل جسارت به مادران را ندارم

    عشق به شکله پروازه پرندس

    عشق چشمه ابي

    اما کشنده اس

    من به ازادي به دموکراسي به انسان بودن و به شکله انسان زندگي کردن مي انديشم من ميگم اگه ادمين حقتونه که حقوقه انساني داشته باشين من ميگم زن نبايد له بشه که مرد ايمانش حفظ بشه


    من به صداقت صبح مشکوکم
    وبه انقلابي که در رحم شب شکل ميگيرد
    تحولي در شاخه ميجوشد
    درخت را دريابيد
    احتياج!

    اين کلام بوي گنداب ميرود

    بوي حقارت محتاج

    اما نياز چيز ديگري است

    نقش من

    نقش جام ابي است در کوير

    که به خاک ميريزد

     <    <<    6   7      >