RSS " />
اکنون به کجا روم و کجا آوارگی کنم وقتیکه همه جاده ها بخانه تو باز میرسند. خاموشی اشتیاقم در کدامین دوردستهاست. وقتی یکایک دورها و نزدیکهای جاودانه از آن تواند. آنزمان که از هم جدا گشتیم بر آن شدم در روز های گذران ترا از یاد برم. اما چگونه میدانستم که در برابر وزش باد تنها آتش های بی شعله خاموش میشوند . چگونه میدانستم که از دورادور تنها صدای جذاب توست که مرا باز میخواند. و قلب اسیر من، اسیر صدای تو بار دیگر راه خانه ی تورا جستجو خواهد کرد.....
|
درباره وبلاگ
خانه
|