من هر روز آب ميشوم ازين دوري و جاي خالي تو هر روز وسيع تر ميشود!
تو كه برنميگردي لااقل راهي نشان بده براي مدارا با اين همه جاي خالي كه تنها استفاده اش بيشتر كردن حسرت من است!
نمي ايي نيا! حرفي نيست .... گله اي نيست ...........
مگر مي تواني ياد را هم از من بگيري ........
دردم بيشتر از ان است که با فراموش شدنت مداوا شود ........
عادت قصه تلخي است رفيق!!!
زخم نزنن...
مرهم بودن پيشکش...