اشنايي با شور
وجدايي با درد
حرف را بايد زد
درد را بايد گفت
سخن از مهر من و جور تو نيست
متلاشي شدن دوستي است
من چه مي گويم اه
با تو اكنون چه فراموشي ها
با من اكنون چه نشستن ها
خاموشي ها است