• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : عشق
  • نظرات : 24 خصوصي ، 91 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + راز مگو 

    پنجره‌ را که باز مي‌کني

    چهار فصل از دلت مي‌گذرد

    ابر سرگردان گريان

    ننوي آويخته در سايه

    انار خونرنگ شکافته بر چشم‌انداز زر

    انگشتان يخ‌زده

    سودي ندارد بستن پنجره‌ها

    بمان و تماشا کن

    تماشا کن و اشک بريز

    اشک بريز و تمام شو...

    + سر اغاز 
    و زماني که ققنوس بعد از هزار سال تحمل تار يکي
    ذرجهاني فاني که به بي تعلق است
    حيات خويش را اتش مي زند
    شايد از تمام ارزوهايش خسته شده باشد
    وايدهايش....
    وحتي اشک هاي شفا بخشش
    شايد ..
    بي فکر ...
    بي نگاه...
    بدون اشاره اي به ثانيه هاي دور يا نزديک
    در اغوش اتش مي رود
    براي اتمام هزاره ها
    اما چگونه از بستر اتش با تولدي نو
    بر مي خيزد
    شايد
    شايد براي قلبش
    قلبي که هنوز دل مي بندد
    ققنوس باش
    از ميان اتش وجود با قلبي نو زاده شو
    + محسن 
    رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماندچنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
    من ار چه در نظر يار خاکسار شدمرقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
    چو پرده دار به شمشير مي‌زند همه راکسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
    چه جاي شکر و شکايت ز نقش نيک و بد استچو بر صحيفه هستي رقم نخواهد ماند
    سرود مجلس جمشيد گفته‌اند اين بودکه جام باده بياور که جم نخواهد ماند
    غنيمتي شمر اي شمع وصل پروانهکه اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند
    توانگرا دل درويش خود به دست آورکه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
    بدين رواق زبرجد نوشته‌اند به زرکه جز نکويي اهل کرم نخواهد ماند
    ز مهرباني جانان طمع مبر حافظکه نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند


    دچار بايد بود

    دچار يعني عاشق

    و چه زيباست ماهي کوچک قرمز دچار آبي بيکران دريا باشد


    سلام خوبي مرسي که بهم سرزدي ولي حالا چرا من بعد ازمدتها ديگه چه خبر بازهم پيشم بيا منتظرم
    عشق پيروزت کند بر خويشتن
    عشق آتش مي زند در ما و من
    عشق را درياب و خود را واگذار
    تا بيابي جانِ نو، خورشيدوار


    [گل]
    + سر اغاز 
    برايت دعا مي کنم که اي کاش
    خدا ازتو بگيرد هر انچه را که
    خدا را از تو بگيرد


    sسلام

    خوبيد؟

    چه خبر؟

    بابا چرا اينهمه از عشق؟

    زندگي فقط که عشق نيست

    گاهي يه نوشيدني خنک بهترين چيز زندگيه!

    البته نه تو ولايت من که اين روزا خودش خيلي خنکه!

    به هر حال منتظرتم و موفق باشي

    مزدک


    ..............خانم بخند که نمک خنده هاي تو

    برعکس لازم است براي مريضها.................

    سلام يه قهوه تلخ و داغ
    مهمون من باشيد
    دير بياين از دهن مي افته ها[گل]

    سلام

    لذت برم

    ميشه توي اين قلب شنا کرد؟؟؟؟/

    سلام

    بروزم با غزلي...


    دورود اين يک دستور است
    بيا اپم [خنده]
    صورت زخمي خل شده
    از ديشب احساس ميکنم ديکتاتورم....بايد دستور بدم

    تو که معناي عشقي به من معنا بده اي يار
     <      1   2   3   4   5    >>    >