وبلاگ :
در حصار تيرگي
يادداشت :
در هم شکسته
نظرات :
13
خصوصي ،
105
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نجواي بارون
لم گرفته از اين روزگارِ دلتنگي، گرفته اند دلم را به کارِ دلتنگي.
دلم دوباره در انبوه خستگي ها ماند، گرفت آينه ام را غبارِ دلتنگي.
شکست پشتِ من از داغِ بي تو بودنها ؛ به روي شانه دل ماند بارِ دلتنگي.
درون هاله اي از اشک مانده سرگردان؛ نگاه خسته من در مدار دلتنگي.
از آن زمان که تو از پيش من رفتي ، نشسته ام من و دل کنارِ دلتنگي.
ديگر پرنده احساس من نمي خواند. مگر سرود غم از شاخسارِ دلتنگي.
بيا که ثانيه ها بي تو کُند مي گذرد. بيا که بگذرد اين روزگارِ دلتنگي.