ميان نبود ن تو
نااميدي و پوچي
باريکهراهي بيش نبود
و من به آن رسيدم...
روزگاري ، هستي ام را مي نواخت
آفتاب عشق شورانگيز من ،
اين زمان خاموش و خالي مانده است
سينه ي از آرزو لبريز من
تاج عشقم عاقبت بر سر شكست
خنده ام را اشك غم از لب ربود
زندگي در لاي رگ هايم فسرد
اي همه گل هاي از سرما كبود ...!
سلام خوبي پس چرا به روز نميشيد .
انشا الله هر جا هستيد خوب باشيد .
سلام
ترا هرگز نمي بخشم !؟
قشنگ بود ..... ميبخشي ها اما فنتش خيلي درشته اگه كوچيكش كني بهتره
شاد باشي
درود بيتاي عزيز
با شعري به روزم
با احترام دعوتيد.
مي داني بيتا جان
حيف نيست
چرا که در عشق صيقل مي خوري
زيبا مي شوي
و رشد مي کني ..
گاهي فکر مي کنم براي عاشقان مقصد مهم نيست ، مسير مقصد است.