• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 154 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وسوسه سيب 

    به تو از تو مي نويسم
    به تو اي هميشه در ياد
    اي هميشه از تو زنده
    لحظه هاي رفته بر باد
    وقتي که بن بست غربت
    سايه سار قفسم بود
    زير رگبار مصيبت
    بي کسي تنها کسم بود
    وقتي از آزار پاييز
    برگ و باغم گريه مي کرد
    قاصد چشم تو آمد
    مژده ي روييدن آورد
    به تو نامه مي نويسم
    اي عزيز رفته از دست
    اي که خوشبختي پس از تو
    گم شد و به قصه پيوست
    اي هميشگي ترين عشق
    در حضور حضرت تو
    اي که مي سوزم سراپا
    تا ابد در حسرت تو
    به تو نامه مي نويسم
    نامه اي نوشته بر باد
    که به اسم تو رسيدم
    قلمم به گريه افتاد
    اي تو يارم روزگارم
    گفتني ها با تو دارم
    اي تو يارم
    از گذشته يادگارم
    به تو نامه مي نويسم
    اي عزيز رفته از دست
    اي که خوشبختي پس از تو
    گم شد و به قصه پيوست
    در گريز ناگزيرم
    گريه شد معناي لبخند
    ما گذشتيم و شکستيم
    پشت سر پلهاي پيوند
    در عبور از مسلخ تن
    عشق ما از ما فنا بود
    بايد از هم مي گذشتيم
    برتر از ما عشق ما بود