• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : پشت خاطره ها
  • نظرات : 8 خصوصي ، 47 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وسوسه سيب 

    زن عشق مي کارد و کينه درو مي کند...

    ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر...

    مي تواند تنها يک همسر داشته باشد

    و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ....

    براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم است

    و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج کني ...

    در محبسي به نام بکارت زنداني است و تو ...

    او کتک مي خورد و تو محاکمه نمي شوي ...

    او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي کني....

    او درد مي کشد و تو نگراني که کودک دختر نباشد ....

    او بي خوابي مي کشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ....

    او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ...

    و هر روز او متولد ميشود؛ عاشق مي شود؛ مادر مي شود؛

    پير مي شود و ميميرد...

    و قرن هاست که او؛ عشق مي کارد و کينه درو مي کند

    چرا که در چين و شيارهاي صورت مردش به جاي گذشت،

    زمان جواني بر باد رفته اش را مي بيند و در قدم هاي لرزان مردش؛

    گام هاي شتابزده جواني براي رفتن و درد هاي منقطع قلب مرد؛

    سينه اي را به ياد مي اورد که تهي از دل بوده و پيري مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده مي کند...

    و اينها همه کينه است که کاشته مي شود در قلب مالامال از درد...!

    و اين رنج است