شادي و نشاط و خنده
تاس ها را ميريزيم
خانه ها را
چند تا يکي پيش مي رويم
از نردبان بالا مي رويم
ولــــي
گاهي آن وسطها
به سَر مار ميخوريم
با غصه
به پايين سُر ميخوريم
دو خانه مانده به آخر
دهن مار قورتمان ميدهد
بازي را از سر شروع مي کنيم
اما صفحه را که مي بنديم
بازي يادمان ميرود
با اولين نردبان مست غرور مي شويم
اولين مار زندگيمان را نابود مي کند
زندگي را چقدر سخت بازي مي کنيم!