... پيشه ام نقاشيست
گاه گاه قفسي مي سازم با رنگ،مي فروشم به شما
تا به آواز شقايق که در آن زنداني ست
دل تنهاييتان تازه شود
چه خيالي،چه خيالي... مي دانم
پرده ام بي جان است
خوب مي دانم حوض نقاشي من بي ماهي ست...