عزيزي به وسعت آسمان ؟؟

هيچ مردي به وسعت آسمان نيست .اشتباه نكن خانومي

بيتاي عزيزم با همه دلزده گيهام بازم برات مي نو يسم اي عزيز رفته از دست اي كه خوشبختي پس از تو رفتو به قصه پيوست

در جاده پر پيچ وخم زندگي گام بر ميدارم گلبرگ هاي احساسم در گذر نا ملايمات رنگ پژمردگي به خود ميگيرند ان هنگام كه قصه پر از غم جدايي دلم را در مينوردد غبار از دفتر خاطرات تنهايم مي تكانم وبه ياد مياورم كه در گلخانه دلم گلهاي عشق پرورش ميدادم و مشتري مهرباني كه هر روز گل هايم را به قيمت گلخندهاي ميخريد كجاست خورشيد عشق كه دوباره شكوفايي اين گلخانه را در بهار محبت به تماشا بنشينم كجاست ان رهگذر مهربان

بيتاي خوب هر جا هستي با هر كه هستي بدون كه من هميشه به يادت هستم و هيچوقت ازت دل نميبرم و ميتوني هميشه روي من حساب كني هر چند تو هيچوقت به من قولي ندادي نميدونم ولي يه چيزي ته دلم به من ميگه اميري وجود نداره وتو فقط به خاطر رهايي از دست بعضيا اون از خيالت افريدي دلم براي صدات تنگ شده موفق باشي مواظب خودت باش

كي اون نگاه مستتو از اينه قلبم گرفت

تو قلب عاشقت نشست چشماتو از شبم گرفت

كي ياد تو داده بگي كه ديگه دوستم نداري

پر بكشي از شب من تو غصه تنهام بذاري

نميشه باورم كه نيست تو فكر تو يادي ازم

غصه ميخوردي جاي من تا دل به گريه ها ندم

تو مثل يك مرهم بودي واسه تموم غصه هام

اما حالا خودت شدي رنج تموم قصه هام

از تو يه عاشق سفر نمونذه رد دشمني

نميشه باورم كه تو عروسك قلب مني

كي اون نگاه مستتو از اينه قلبم گرفت

كي ياد تو داده بگي كه ذيگه دوستم نداري

از پسرخاله به بيتا خانوم سرو ناز

شب يلدا مباركت با شه عزيز براذر (البته اگر اسلام بگذارد)

خانومي تو اين شب همه داشتن جوجه هاشون مي شمردن

شما هم لابد عاشقاي سينه چاك راستي اين همه ادم كچ وكوله ي بي غيرت بي تعصبو ميخواي چيكار ببين همشون به كيشي اومدن به فيشي هم در رفتن بگرد يه ادم استخوندار پيدا كن بچه

پيام فرت

به به گلي به جمال كلاه قرمزي

عزيزم تو كه اينجوري نبودي اقاي مجري چيكارت كرده

بعد هم من به خاله زحمت نميدم تو بچه اشي خودت برا سياه پوش

كردنش دست بكار شو افرين گل پسر خاك هم ]چشم شما زحمت مردنو بکش منم خاکتو ميريزم سرم اخه ميگن خاک مرده سرده پس

با اجازه اون پسره كه از يادش برد كلامو سرم كنم ديگه اينكه تو كدوم

پشت كوهي رفتي كه لوله كشي گاز نداره ادرس بده تا بچه هاي

بسيج دانشگاهو راهي كنم تا بيان اونجا را اسفالت كنن مدرسه بسازن لوله كشي گاز كنن تو هم حالا از نون هاي تنور خاله بخور تا من يه شعبه ازمغازه ي نان فانتزيمو اون جا افتتاح كنم بعد هم تصميم ندارم ادم شم اخه فرشته بودن خيلي بهتره تو هم ادب از من بياموز فرزند لقمان حكيم

خاک تو اون سرت كنم پسر خاله .خاله به عزات بشينه پسره بي ادب با کي رفت و آمد مي کني که انقدر پر رو چموش شدي عوض نون گرفتنته مي دوني چند وقت كه نفت نخريدي تو كه اينجوري نبودي عابروي كل فاميلو بردي پس كي ميخواي آدم شي

غلطاي املايي

خاطرات

مامورا

نمره /18

دفترخاطات سعي كن يكي يكي ورق بخوري وگرنه برك برك ميشي

باد ميبرتت

نوا تو بايداواز بخواي عدد ميخواي مكه اينجا بند بابام

غريبه اشنا رفته بودي شنا يا ماموا دنبالتن چرا نصفه و نيمه حرفاتو

زدي بعد هم مگه تو فضولي يا داروغه كه به بيتا خانم امر ميكني كه با كي باشه با كي نه اگه خيلي ادعاي برادري ميكني وقتي بهت

احتياج داره دستشو بگير

ازپسرخاله به بي طاقت

تحمل كن كمك در راهه

كاري ميكنه كه اسمتو هم از ياد ببري صبر كن

ببينم كسي از اين پسره از يادش برد خبر نداره نره خودشو سر به نيس كنه بگيد برگرده دلم براش تنگ شده تا خياط نيومده زود

الان اين شيشه الكليه باز پيداش ميشه تا لالم كنه باي

واي واي واي بحق چيزاي نديده سر وكله جناب شيخ اجل از قرن

پنجم و ششم ه-ق پيدا شد اسمشم كه عوض كرده عمامش

برداشته بجاي شاعري هم كه شكارو پيشه كردهاز خودشم خجالت

ولي اگه ميخواد از دختراي اين دورهنميكشه لابد قديما هفت سنگ بازي ميكرده الانم بايد سونيك بازي كنه ولي اگه ميخواد از دختراي

اين دوره دل ببره بهتره ريشاشو بزنه اخه ادمو ياد از ما بهترون

ميندازه

حالا اين هيچي ميترسم چند وقت ديگه سر و كله ي عصر حجريا هم پيدابشه كه با دايناسور و ماموت بيان بخوان اين دخترو ببرن

يه تيم مراقبت لازم داره به كمك احتياج داريم كوووووووووووومك

سلام به بي نامو نشون بي اذب ببينم من لال شم تو خوشحال ميشي پس حق بقيه چي تازه مگه اين وبلاك ارث پدر نداشته

كه اينجا تعين و تكليف ميكني اگه بازم بياي اوباش گري به برادراي

محترم شكايت مكنم تا يه سر ببرنت بازاشتگاه كهريزك تا از امكانات اونجا استفاده كني راستي نكنه داري علامته هيسو مي بيني

نكنه تو بيمارستاني اخي تو شيشه الكلي ازش خوردي مست كردي

ببين ديازپام ده خوراده‏اند خلق را، ببين چگونه بشكنند جاي شيشه تلق را‍، ببين چگونه پول مي‏دهيم نفت و آّب و برق را‍، ببين احاطه كرده است عدد خلق را... عدد بده....

اول كلام با نام او وياد تو بيتاي عزيز

چند روزي است كه منتظرم ميخواستم ببينم اين امير دل چه مگويد وچه خواهد كرد اما افسوس كه جوشش احساس يك طرفه بود واميردل تو ادم بزدليست كه لياقت اميري دل ساده زود باور تو را

ندارد كسي كه ارزش دل نوشته هاي تورا ندارد اوكه با تمام وجود خود را در پس ديوار حصار پنهان ميكند وتو را همچم سربازي به ميدان نبرد بازخم دل زنها مي فرستد تورا چند صباحي ديگر كه دلزده شدوسير از داشتنت

با هر بهانه رها خواهد كرد پس خوب فكر كن

وتو پسرخاله من اگه با پيكان اومدم نشونه ي اصالتمه چون اين روزا رونييز وبنز سوارها همون دهاتياي ديروزن كه از صدقه سر به اينجا رسيدن تو با اون دل پاك در پي صداقتو ومعرفتي دنبال مال دنيا هم نباش چون كسي با خودش لباس ماركدار و ماشين با كلاسو وحساب بانكي اون دنيا نمي بره

در مقابل زخم وزبانهاي ديگران تنها ميگذارد فرداها تو را در جاده پر پيچ و خم زندگي رها خواهد كرد از باد حذر كن زيراريشه در هيچ جا ندارد

سلام بر تو اي وبلاگ‏نويس پاك‏نويس.

تقريراتت به‏غايت نكو هست، و در كمال زيبايي. هر آنكه گذاري به‏ تارنماي الكترونيكي (همون اينترنت خودمون) دارد، بايد كه وبلاگت را به نظاره بنشيند. پس هر بيننده‏اي را در اين وبلاگ دو شغل واجب است، يكي دركي عالي، ديگر وقت كافي. ليك اگر زماني مكفي نداشت، مي‏تواند قطره‏اي از بحر معاني اين مكان را صيد نمايد. لا غير.

از شك به من نميرسي

رها شو از اين نابجا

رها شو از اين دل شكن

ببين رهايي مرا

من بخت خود ميدانمت

بي هيچ ترسي از سراب

من در تمناي توام

تو در هراس انتخاب

براي امتحان عشق

دستات نلرزه نازنين

گزينه صحيح منم

تنهاترين و بهترين

گزينه صحيح منم

بين همه سرگشته هات

شيرين ترين ترجمه ي

هر بيتي از شعر چشات

من هم سپيدم هم سياه

من هم صوابم هم گناه

آن سهل ممتنع منم

راهي در انتهاي چاه

لياقت عشق ترا

نداره هر خار و خسي

رها شو از اين دل شكن

از شك به من نميرسي

بيتا اين شعرو يادت هست؟؟؟؟؟