دفترخاطات سعي كن يكي يكي ورق بخوري وگرنه برك برك ميشي
باد ميبرتت
نوا تو بايداواز بخواي عدد ميخواي مكه اينجا بند بابام
غريبه اشنا رفته بودي شنا يا ماموا دنبالتن چرا نصفه و نيمه حرفاتو
زدي بعد هم مگه تو فضولي يا داروغه كه به بيتا خانم امر ميكني كه با كي باشه با كي نه اگه خيلي ادعاي برادري ميكني وقتي بهت
احتياج داره دستشو بگير
ازپسرخاله به بي طاقت
تحمل كن كمك در راهه
كاري ميكنه كه اسمتو هم از ياد ببري صبر كن
ببينم كسي از اين پسره از يادش برد خبر نداره نره خودشو سر به نيس كنه بگيد برگرده دلم براش تنگ شده تا خياط نيومده زود
الان اين شيشه الكليه باز پيداش ميشه تا لالم كنه باي