• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 154 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    - بعضي ها معتقدند که خالي بندي هم جزء صنايع بسته بندي است.

    2- بعضي ها معتقدند: "زمان خيلي بي کينه است ، چون از همه چيز ميگذرد "

    3- بعضي ها براي اين که راه را گم نکنند آن را در جيبشان مي گذارند.

    4- بعضي ها سي سال درس مي دهند ، اما هيچ وقت براي کسي کلاس نمي گذارند.

    5- بعضي ها آدم که مي شوند ، هوس ميوه ممنوعه به سرشان مي زند.

    6- بعضي ها فکر مي کنند: پل رودخانه فقط براي خود کشي ساخته شده است.

    7- بعضي ها معتقدند :اگر حرف زدن هم کارتي شود ،احتمالآ بيشتر خانم ها "جام" مي کنند.

    8- بعضي ها معتقدند :حرف هاي بو دار را در دستشويي بايد زد

    9- بعضي ها که اسم در مي کنند ، احتمالآ فرق بين اسم و ترقه را نمي دانند.

    10- بعضي ها معتقدند: شعري که تصوير ندارد فقط به درد" راديو " مي خورد.

    11- بعضي ها نوازنده نيستند ، اما براي همه مي زنند.

    12- بعضي ها بخت سياهشان را...

    الف - مش مي زنند ب- هاي لايت مي کنند

    ج- فر مي زنند د -کوتاه مي کنند

    - بي کلسيم نگاهت ، شعر هايم پوکي استخوان گرفته اند .

    2- گليم بخت ما را احتمالا ، دختري ناشي بافته است .

    3- جلد دوم شناسنامه ام خواننده اي نداشت .

    4- در نمايشگاه سنگ هاي قيمتي ، جاي دلت خالي بود !

    5- ناف غم را به نام ما بريده اند !

    6- از بس سوتي داديم ، سوته دل شديم !

    7- روزهاي فرد احساس کسالت مي کنند و روزهاي زوج احساس ندامت .

    8- بعضي ها به "مق??? " نرسيده مي خواهند به " مق???" برسند .

    9- خط چشمت را نمي توانم بخوانم ، چقدر بي سوادم !

    10-بعضي ها با واژه ي " س .ک .س " به سکسکه مي افتند !

    + عياش 


    .

    ?- آينه هم از من، کارت شناسايي مي خواهد.

    ?- زن جيغ"مي کشد" مرد "رنگش" مي کند.

    ?- زن دلش "شور" ميزند، دل مرد، "چهار گاه" مي خواند.

    ?- با پنبه هايي که از گوشش در آورد "حلاج" شد.

    ?- عکسبرداري نشان داد که دست تقدير ، چند جايش شکسته است.

    ?- قابله آمد، قاب له شد، و کودک درون قاب گريه کرد.

    ?- به خيابان چشم" دوخت" کت خيابان "دکمه" دار شد.

    ??- جراح "باند" را در شکم بيمار جا گذاشت،نه ماه بعد "جميز باند" متولد شد.


    + عياش 

    ? - زن که به دانشگاه رفت ، مرد در کلاس آشپزي ثبت نام کرد.
    ? - شهريه ي ِ ثابت ِ دانشگاه ِ آزاد ِ دلش ، آنقدر زياد بود که انصراف دادم.
    ? - "برق " خواهش را که در چشمانش ديدم ، فکر ِ پرداخت ِ قبض ِ آن پشتم رالرزاند.
    ? - زمان اگر " شهروند " خوبي بود ، پشت ِ خط ِ عابر ِ پياده ، توقف ميکرد.
    ? - زير بغل " اتفاق " را مي گيرم که نيفتد.
    ? - سبيلش را براي " تاب " دادن ، جمعه ها به پارک مي برد.
    10-
    مي.خواستم " مرغ " ِ عشق شوم ، مادرم گفت : ننه ! " گربه" ميخورتت. .

    -


    سلام خيلي خوشگل بود

    اي زليخا دست از دامان يوسف باز كش

    تا صبا پيراهنش را سوي كنعان آورد

    موفق باشي

    آپم

    na man to ro hich vaght az yad mibaram na midoonam to hich vaght mara faramosh mitavani bokoni.mohem ine ke hich faseleee nemitoone ghalbaya maro az ham joda kone.doooset daram bishtara az hamishe ta kooor beshe har kasi ke nemitoone bebine

    قابل تامل بود

    يك حس زنانه ...

    به روزم

    + پريسا 
    لذت بردم موفق باشي

    خيلي زيبا بود ولذت بردم.

    اما من بلد نشدن تو شوم

    سلام
    مثل هميشه زيبا بود.
    من هنوز منتظر خبر هستم در مورد فونت هدر شما.
    من شما رو لينک کردم شما هم اگر تمايل داشتيد منو با نام ايستگاه تامل لينک کنيد.
    موفق و پيروز باشيد

    سلام
    خيلي دوست دارم با شما تبادل لينک کنم
    فعلا با نام "در حصار تيرگي" لينک کردم
    خواستي تغيير بدم خبرم کن

    سلام

    با بهشت آتش به روزم و منتظر نگاه ارزشمند شما......

    با احترام
    + طرلان 

    سركار خانوم.....

    اپم......

    دوست داشتي تشريفتونو بيارين...

    [گل]
     <      1   2   3   4   5    >>    >