• وبلاگ : در حصار تيرگي
  • يادداشت : نيامدنت
  • نظرات : 4 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پارسا 
    سلام صبح به خير چرا جوابمو ندادي؟

    ***سکوت حرفهاي زيادي واسه گفتن داره***

    •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•.

    •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•.

    •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•. •:*¨`*:•.

    آپ کردم ،

    بيا و بذار حضور گرمتو توي کلبه تنهائيم حس کنم .

    با نوشتن يادگاري خوشحالم کن .

    منتظرم . . .

    سلام ،

    با يه مطلب جديد اومدم.

    خوشحال ميشم نظرتو در موردش بدونم .

    منتظرم . . .

    . . . . . . .

    سكوت حرفهاي زيادي واسه گفتن داره

    ........(?•?? ** ~~??? ???~~ ** ??•?)
    (?•?? ** ~~???.................???~~ ** ??•?)
    ...........www.hrs17.blogfa.com
    (?•?? ** ~~???.................???~~ ** ??•?)
    *** سكــوت ***
    (?•?? ** ~~???.................???~~ ** ??•?)
    ...........www.hrs17.blogfa.com
    (?•?? ** ~~???.................???~~ ** ??•?)
    ........(?•?? ** ~~??? ???~~ ** ??•?)

    به روزم ،

    با نوشتن يادگاري خوشحالم كن .

    + محمدحسين تنهاترين 

    اواحساس كرد بودن و نبودش فرقي ندارد اودرحسرت ثانيه هاي از دست رفته وحسرت وصال يار جان سپرداماهيچكس نفهميدجزتخته سنگي كه هرشب باچشمان تر بر رويش مينشست!!!!مرگ سختيست قبل مرگش گفت برروي سنگ قبرم بنويسيد:خداوندا دلي دارم عطش سوز***كه نه درشب بوودتابش نه در روز***ز بعد مردنم اي آتش عشق***كنارگورمن شمعي بيفروز... شمعي بيفروز...

    * * * سکوت سرشار از ناگفته هاست * * *

    سلام ،

    آپ کردم ، خوشحال ميشم بياي سر بزني و يادگاري بنويسي .

    منتظر حضور گرمت توي کلبه تنهائيام هستم .

    * * * سکوت سرشار از ناگفته هاست * * *

    سلام ،

    آپ کردم ، خوشحال ميشم بياي سر بزني و يادگاري بنويسي .

    منتظر حضور گرمت توي کلبه تنهائيام هستم .

    [قلب] [گل] [قلب]

    سلام
    وتقديمي شما
    ...................

    سرزمين من

    هميشه در دو بلاي عظيم

    گرفتار مانده است.

    يکي را

    داعي? سلطنت قلبهاست به هر زمان

    و يکي ديگر

    بنام ساي? خدا

    حکم ميزده است.



    در طول قرنها

    شلاق حاکمان را

    داعيان سلطنت قلبها

    تبرک کرده اند

    و بر دست شاهان بوسه ميزدند.



    اينک

    شلاق رنج و فقر و ستم

    در دست خليف? خداست

    او خود حکم اعدام ميدهد

    خود حکم شلاق و شکنجه ميدهد

    و خود تازيانه را

    با ورد و دعا

    تبرک مي کند.

    دست‏هايم را به پوست خيس شب كه مي‏كشم صداي حضور خيست را فرياد كنان مي‏شنوم...

    دست‏هايم تنهاست... خيسي دستانم پوست شب را تر مي‏كند و تو را از خود هر روز دورتر مي‏بينم...

    سلام ،

    با يه مطلب جديد اومدم .

    مثل هميشه منتظر حضور گرمت توي کلبه تنهائيام هستم .

    با نوشتن يادگاري خوشحالم کن .

    منتظرم . . .